شب شهادت شهید مدرس، حضور در منزل وی
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۰۲۱۳۹۲
نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در بازدید از خانه موزه شهید مدرس گفت: صراحت لهجه شهید مدرّس به این خاطر بود که به هیچ کس وامدار نبود.
به گزارش خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین سید عبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت درآستانه شب شهادت آیت الله سیدحسن مدرس از خانه موزه شهید مدرس واقع در یکی از محلات قدیمی تهران بازدید و به روح این آزاد مرد ادای احترام کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سرپرست حجاج ایرانی در بازدید از بخش های مختلف این خانه موزه ، در گفتگو با دست اندرکاران این مرکز فرهنگی دینی ، احیای خانه شهید مدرس پس از هفت دهه از شهادت این عالم مجاهد را یک نمونه از احیای میراث الهی - تاریخی شهر توصیف کرد.
گفتنی است خانه آیتالله مدرس، دشمن سرسخت رضا خان در چهارراه سرچشمه پایتخت، قرار گرفته است. این خانه به سبک خانههای قاجاری ساخته شده است و کاملترین معماری را در بین بناهای همشکل خود دارد. خانه موزه مدرس در سال ۱۳۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
برپایه این گزارش، حجت اسلام والمسلمین نواب دربازدید از این مجموعه تاریخی، با اشاره به اینکه دربین شخصیت هایی که امام خمینی(قدس سره) در سخنرانیهایشان نام بردهاند، شهید مدرّس آن استاد بزرگ حوزه علمیه از جایگاه ویژهای برخورداراست، اظهار داشت: امام امت تاکید داشتند زندگی آن شهید بزرگوار باید در ابعاد گوناگون تبیین شده و الگو قرار گیرد.
نماینده ولی فقیه درامورحج و زیارت با بیان اینکه شهید مدرس در دورانی زندگی می کرد که بدخواهان و ناآگاهان تبلیغ می کردند روحانیت باید به کنج مساجد ومدارس رفته وبه بیان مسائل شرعی اکتفا کند و کاری با سیاست و اجتماع نداشته باشد، تصریح کرد: این شهید ساده زیست و زندگی اش به دور از تجمل بود و این ویژگی مورد توجه امام خمینی(ره) نیز قرار گرفته است.
وی با بیان ویژگیهای شهید مدرس، افزود: امام امت می فرمود: «منزل این شهید یک منزل محقر از حیث ساختمان و زندگی اش یک زندگی مادون عادی بود ، پوشیدن لباس کرباس توسط ایشان زبانزد بود، کرباسی که در ایران تهیه میشد.
وی ادامه داد: امام خمینی (ع) شهید مدرس را بعنوان نمونهای معرفی مینماید که در مقابل استبداد و استعمار ایستاد و درصحنههای گوناگون اجتماعی و سیاسی حضوری فعال و مؤثر داشت و درعین حال به مقامات معنوی هم دست یافت.
آیت الله سید حسن مدرس که یک روحانی سیاستمدار بود در سال ۱۲۴۹ در شهرستان زواره از توابع استان اصفهان به دنیا آمد. وی تحصیلاتش در رشته علوم اسلامی را در شهرهای اصفهان، سامرا و نجف ادامه داد.
آیت الله مدرس یکی از مخالفین اصلی رضاخان بود و ۱۷ سال نیز نماینده ی مجلس بود. پس از پایان دوره مجلس و منقضی شدن مصونیت قضائی وی به عنوان نماینده مجلس، رضاخان در شانزدهم مهر ۱۳۰۷ دستور دستگیری اش را صادر کرد. مدرس به دامغان و مشهد و سپس، خواف تبعید شد و هفت سال در این شهر زیر نظر مأموران بود تا در بیست و دوم مهر ماه ۱۳۱۶ به کاشمر انتقال یافت ودر شب دهم آذر ۱۳۱۶ برابر با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ (قمری) به دستور رضا شاه کشته شد.
قبر مخفی شهید مدرس را پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا خان از ایران، اهالی محل آشکار کردند. آرامگاه وی در شهر کاشمر واقع است.
پایان پیام/49
منبع: شبستان
کلیدواژه: استاد مدرس حجت الاسلام نواب شهید مدرس خانه موزه شهید مدرس آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۰۲۱۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شهید حتی موقع به دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی میآید ماحصل گفتگو با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بودبنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمهخدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدسهمرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیرقبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدرخیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499